کد مطلب:33894 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:238

نبوغ و استعداد سید رضی











سید رضی از اوان كودكی همراه برادرش سید مرتضی به تحصیل علوم مقدماتی پرداخت و هوش سرشار و استعداد كم نظیر خود را در عرصه های مختلف ظاهر ساخت. بیش از ده سال از سن شریف رضی نگذشته بود كه به سرودن شعر پرداخت و چنان قریحه ای از خود نشان داد كه سابقه نداشت. در سال 369 هجری، عضدالدوله دیلمی كه از قدرت و نفوذ ابواحمد پدر سید رضی بیمناك بود او و چند شخصیت بزرگ دیگر علویان را دستگیر كرد و پس از مصادره ی اموالشان به قلعه ی اصطخر در فارس به زندان افكند.[1] در آن هنگام سید رضی ده سال بیشتر از عمرش نمی گذشت. چون شنید كه «مطهر بن عبدالله» وزیر «عضدالدوله» هنگام دستگیری پدرش به او گفته است «كم تدل علینا بالعظام النخره!» (چقدر در برابر ما به استخوانهای پوسیده می بالی!) و مقصودش نیاكان وی، امامان شیعه بود، سخت از این اهانت به خشم آمد و قصیده ای در هجو «مطهر بن عبدالله» سرود و در آن قصیده ضمن هجو و تهدید وزیر عضدالدوله، پدر خود را ستود و بدو افتخار نمود و افتخارات خاندان خود را برشمرد.[2] شگفت آنكه این قصیده ی بلند و استوار اثر نوجوانی دهساله استو به نبوغی پیشرس دلالت دارد.[3].

داستان پاسخی كه او در نه سالگی به پرسش استادش «سیرافی»- نحوی معروف- داده است، بیانگر نبوغ سید رضی و عزت نفس و بلندی همت اوست. «ابن خلكان» از قول «ابن جنی» نحوی بی نظیر و استاد بزرگ سید رضی، نقل كرده است كه هنوز سید رضی كودكی بیش نبود و سنش به دهسال نمی رسید كه نزد «سیرافی» نحو می آموخت. روزی استاد در حضور جمعی از عالمان از «سید رضی» پرسید: «اگر گفته شود: «رایت عمر» علامت نصب عمر چیست؟» و سید رضی بلافاصله پاسخ داد: «بغض علی». سیرافی و حاضران در مجلس از تیزهوشی و حاضر جوابی آن نوجوان شیعی در شگفت فروماندند،[4] زیرا «سید رضی» به ابهام سخن گفته بود و نصب را به معنای دشمنی و بد خواهی بیان كرده بود.[5].

[صفحه 83]


صفحه 83.








    1. المنتظم، ج 14، ص 268، الكامل فی التاریخ، ج 8، صص 710 -709، شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 32.
    2. ن. ك: دیوان الشریف الرضی، ج 1، صص 310 -305.
    3. سید محمد مهدی جعفری، پژوهشی در اسناد و مدارك نهج البلاغه، چاپ اول، انتشارات قلم، 1356 ش. ص 39.
    4. وفیات الاعیان، ج 4، ص 416، ابومحمد عبدالله بن اسعد الیافعی،مرآه الجنان و عبره الیقضان فی معرفه ما یعتبر من حوادث الزمان، الطبعه الاولی، مطبعه دائره المعارف النظامیه الكائنه، حیدر آباد الدكن، 1339 -1337 ق. ج 3، ص 19، محمد بن الحسن الحر العاملی، آمل الامل، تحقیق السید احمد الحسینی، الطبعه الاولی، مكتبه الاندلس، بغداد، 1385 ق. ج 2، ص 265.
    5. «عمر» به علت معدوله بودن و علمیت، غیر منصرف است و اسمهای غیر منصرف توین نمی پذیرند و جرشان هم به فتح است. لذا نمی توان گفت: «رایت عمرا». باید گفت: «رایت عمر» و اگر چنان كلمه ای دیدیم، باید آن را «عمرا» خواند كه منصوب «عمرو» است و به دلیل همین قاعده، این دو اسم با یكدیگر اشتباها نمی شوند، لذا نوشتن «عمرا» لازم نیست. سید رضی، ص 36.